تحقیق و تجارب ; نظریات اندیشمندان و صاحب نظران فرهنگ و تمدن اصیل ایرانی-اسلامی بطور خلاصه,همچنین با اشاره مختصر به نظریات پیاژه و اسکینرو..
mobini
آخرین نوشته ها
3244
یادگیری و رشد قوای ذهنی : بررسی یادگیری ورشد قوای ذهنی وعوامل تاثیرگذار آن, درفرهنگ و تمدن چندین هزارساله ایرانی-اسلامی , بامقدمه ای ازخلاصهء نظریات برخی محقیق صاحب نام دنیای امروز :
چارلز داروین (1882-1809):
نظریه تحولی چارلز داروین (۱۸۵۹) بر بنیاد زیستی رشد انسان تاکید می کرد،و در واقع نقش وراثت را زنده کرده و اهمیت میداد.این امر باعث شد، بسیاری از نظریه پردازان به وراثت (انتقال استعداد از والدین در زمینه ای به فرزند) در رشدو یادگیری،اهمیت دهند.
جان بی- واتسون (1878-1958) و بی اف -اسکینر(1904-1990) :
اما نظریه رفتارگرایان (واتسون -اسکینر )،نظریه وراثت را به چالش کشانید. اگر چه از قبل بر نقش حواس آدمی در کسب دانش پافشاری شده بود و ذهن انسان را، لوح سفید و خالی و نانوشته، چون آئینه می پنداشتند،که عوامل محیطی در آن تاثیر خود را می گذارد. واتسون و اسکینر و...تربیت انسان را کاملا قابل انعطاف دانستند. که آموزش اولیه و از سنین اولیه می تواند، صرف نظر از آنچه کودک به ارث برده است، وی را به هر نوع مهارت و شخصیتی (پزشک- حقوقدان- تاجر-هنرمند- دزد و یا گدا و…) در بزرگسالی تبدیل کرد.(۱۹۳۰) برای نمونه اسکینر ادعا میکندومیگوید, یک فرد تازه تولد شده را بمن بدهید و امکانات لازم و مورد نیاز متناسب را فراهم کنید. هر شخصیتی که میخواهید ,تحویل بگیرید.
ژان پیا ژه (1896-1980):
پیاژه وراثت را به معده و عوامل محیطی را به سفره تشبیه میکند. در مورد وراثت از نتیجه آزمایشها چنین گزارش میشود که، آن رفتارها و مهارتها و طرحهای جسمانی و ذهنی (راه رفتن – صحبت کردن – و…) که امکان تکرار و مداومت دربین نسلها را پیدا میکنند، به صورت استعداد و آمادگی بر بال ژنها نشسته و از نسلی به نسل بعدی انتقال می یابد. و در مورد سفره منظور، آموزشهای رسمی و غیر رسمی است که کودک در خانواده و مهد کودک و مدارس و محیط زندگی تحت تاثیر آنها قرار می گیرد. که جبری به کودک است. کتاب درسی شکلها و مفاهیم و هدفها و روشهای آموزشی و وسایل امکانات آموزشی تحمیلی بر فرهنگ و آداب و آمادگیهای نوآموز میباشد. و اگر در مسیر طبیعی تواناییهای کودک نباشد ،خود عامل عدم موفقیت در یادگیری آنها خواهد شد،که اختلال در یادگیری محسوب می شود. چون معده کودک سهمی در گزینش و انتخاب آنها ندارد. براساس تحقیقات بلوم, لازم به یادآوری است که در مناسب ترین وضعیت ( معده و سفره ) حدود %۴۹ عامل هوش و %۵۱ عوامل محیط ، و در بدترین حالت حدود %۲۵ عامل هوش و %۷۵ عوامل محیط نقش ایفا می کنند. البته بسیار روشن است که محیط نامناسب (چگونگی تدوین کتب درسی ، عدم توجه به هدف های مرحله ای مفاهیم ریاضی، انتخاب روش تدریس نامناسب توصیفی، عدم استفاده از وسایل آموزشی و عدم امکان کسب تجربه بمنظور رفع ابهامات و ضعف درکلاسداری و بهره گیری صحیح از زمان و…) چه آسیب هایی برای حال و آینده نوآموزان و…میتواند با شد.
تعامل بین معده و سفره، بصورت تاثیر متقابل ( جذب: نفوذ و تغییر در محیط ، و توانایی حل مشکل و… . و تطابق : احساس ناتوانی و ایجاد تغییر در مها رتها و بازنگری در برداشتهای خود و..) مورد بررسی قرار میگیرد.(رجوع به نظریه های یادگیری هیلگارد, بلوم,و... در آخرین نوشته ها). تحقیقات و تجارب پژوهشگران علوم روانشناسی تکوینی به نتایج زیر باور دارد:
تعامل بین معده و سفره، بصورت تاثیر متقابل ( جذب: نفوذ و تغییر در محیط ، و توانایی حل مشکل و… . و تطابق : احساس ناتوانی و ایجاد تغییر در مها رتها و بازنگری در برداشتهای خود و..) مورد بررسی قرار میگیرد.(رجوع به نظریه های یادگیری هیلگارد, بلوم,و... در آخرین نوشته ها). تحقیقات و تجارب پژوهشگران علوم روانشناسی تکوینی به نتایج زیر باور دارد:
۱- رشد جسمی، ذهنی،عا طفی، اجتماعی و شخصیتی کودکان در شش سا ل اول زندگی ازحساسیت و اهمیت زیادی برخوردار است .
۲-از بدو تولد تا ۶ سالگی قدرت و سرعت رشد در هر زمینه در حداکثر می باشد و محیط غنی پرورشی و آموزشی در این دوره از رشد، در حافظه و یادگیری دراز مدت تاثیر به سزایی دارد.
۳- اگر بخواهیم فرزندان خود را چون افرادی خلاق و نوآور تربیت کنیم . بایستی از نخستین سالهای زندگی کودک به آموزش و پرورش بپردازیم. (والدین نقش مهمی در پیشرفت هوش بهر فرزندان خود دارند.)
۴-در سنین اولیه زندگی کودک ،آن سلسله عادتها و مهارتهایی که در رفتار کودک زودتر به وجود می آید ،آسان و سریع کسب می شود. هرقدر این نظم و به تبع آن دقت در رفتار کودک زودتر به وجود آید، یادگیری های بعدی را در زمینه های (مهارتهای شنیداری -دیداری-رفتاری و گفتاری ) شامل شنیدن ،گفتن ،دستکاری کردن ،خوردن، پوشیدن ،با زکردن و...تسریع می کند.
نظریه مراحل رشدقوای ذهنی کودکان ژان پیاژه ، اگرچه با انتقاد روبرو است. ولی بعنوان یک فرایند تربیتی آموزشی قابل توجه مطالعه است. روشهای جدیدتر آزمایش ، کنش های ذهنی نوباوگان و کودکان پیش دبستانی آشکار ساخته است که؛ پیاژه (دانشمند قبل از وی گاتسون میالاره ) استعداد کودکان را کمتر از آنچه که هست ،بر آورد کرده اند. این امر انتظار یادگیری را از کودکان امروزی ، در مدارس ،با سطح علمی بالاتری مورد تایید قرار میدهد. ضمنا یاد آور میشود که، براساس تحقیقات جدید، در هر دهه (هر۱۰ سال) رشد و پیشرفت جامعه و یا مهاجرت به مناطق برخوردار و…حدود ۳ تا ۵ % به میزان هوش بهر نوزادان (نسلهای جدید)، افزوده می شود. با توجه به یافته های جدید، آیا تغییری در برنامه ها و ارزیابی ها و…. کارشنان مسئول ، بویژه در دوره آمادگی و کلاسهای پایه که زیر بنای آموزش دبستانی و ادامه آن در مقاطع بعدی محسوب میشود بوجودآمده است؟
نظریه مراحل رشدقوای ذهنی کودکان ژان پیاژه ، اگرچه با انتقاد روبرو است. ولی بعنوان یک فرایند تربیتی آموزشی قابل توجه مطالعه است. روشهای جدیدتر آزمایش ، کنش های ذهنی نوباوگان و کودکان پیش دبستانی آشکار ساخته است که؛ پیاژه (دانشمند قبل از وی گاتسون میالاره ) استعداد کودکان را کمتر از آنچه که هست ،بر آورد کرده اند. این امر انتظار یادگیری را از کودکان امروزی ، در مدارس ،با سطح علمی بالاتری مورد تایید قرار میدهد. ضمنا یاد آور میشود که، براساس تحقیقات جدید، در هر دهه (هر۱۰ سال) رشد و پیشرفت جامعه و یا مهاجرت به مناطق برخوردار و…حدود ۳ تا ۵ % به میزان هوش بهر نوزادان (نسلهای جدید)، افزوده می شود. با توجه به یافته های جدید، آیا تغییری در برنامه ها و ارزیابی ها و…. کارشنان مسئول ، بویژه در دوره آمادگی و کلاسهای پایه که زیر بنای آموزش دبستانی و ادامه آن در مقاطع بعدی محسوب میشود بوجودآمده است؟
جهت مطالعه نظریه های یادگیری و رشد قوای ذهنی (تعقل و تفکر و خردورزی و مراحل رشد آن)، به بخش آخرین نوشته ها, مبحث یادگیری ورشد قوای ذهنی,نظریات محققین و صاحب نظران امروز (هیلگارد, بلوم ,آزوبل, پیاژه,و...) مراجعه فرمایید.
نیم اشاره به فرهنگ ایرانی-اسلامی :
اشاره ای مختصر به فرهنگ و تمدن ایرانی-اسلامی در اشعار و آثار برخی از حکما و فضلا، درمورد نقش وراثت و محیط و بویژه آموزش و پرورش ،که با تاکید بر فضایل اخلاقی و معرفتی و انسانی و... , که بیشتر اوقات حتی نیم بیت آن ( دوصدگفته چون نیم کردار نیست - کار نیکو کردن از پر کردن است , چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی , جوینده یابنده است. و...) , به عنوان ضرب المثل معروفیت خاصی در جهان علم و ادب بدست آورده است , آنهم اثر به جا مانده از چندین هزار سال فبل , که از حدود ۱۰۰۰ سال پیش به یادگار ثبت شده است. و برخی از محققین و عاشقان فرهنگ اصیل ایران عزیز , به وبژه, در مورد مطالعه این اندوخته های پر مفهوم چنین سفارش می کنند: برخی از این شعرها را باید چشید . و برخی دیگر از شعرها مکیدنی هستند و باید آن ها را مکید . و برخی دیگر که بسیار ضروری هستند , را بایستی بلعید. و بالاخره , برخی را نیز که بسیار تاثیرگذار و سازنده هستند, بایستی جوید , جوید , جوید تا بخوبی هضم شوند. در این مسیر مطالعه , موقعیتی فراهم می شود , که ذهن های جوینده , توانمندی های خاص خود را بیابند و کسب نمایند.
حکیم فردوسی ( 329 -416هجری-قمری برابر940- 1027 میلادی )
شاهنامه در قالب داستان سرایی و تصویرسازی و صحنه پردازی , بر آموزش وپرورش فضایل اعتقادی , روحی-اخلاقی , اجتماعی-سیاسی و علمی-آموزشی و ازهمچنین : هدفمندی آفرینش , کمال جویی انسان , نیاز به آینده نگری و برنامه ریزی , تاکید بر علم آموزی , تاکید بر آموزش و پرورش , تاکید بر نقش وراثت و محیط در یادگیری و رشد , تاکید بر نقش حواس (دیداری- شنیداری)در یادگیری , تاکید بر خردورزی و تعقل و تفکر, تاکیدبرفرهنگ خوش بینی و مثبت اندیشی , تاکید بر شادی و هیجان و لذت حاصل از موفقیت درامر تلاش و یادگیری (فرهنگ تلاش و شادی), تاکید بر تفکر تحلیلی , تاکید بر نیکی و پایبندی به عدل و عدالت (قانونمندی), تاکید بر تلاش و کوشش و پشتکار جمعی وفردی, تاکید برهوش , یا جان , خرد, فهم, شعور, زیرکی و زکاوت و آگاهی و بیداری و... توجه خاص دارد. تحقیق و جمع آوری اطلاعات از فرهنگ و تمدن چندین هزار ساله این کهن مرز و بوم , در شاهنامه طی چندین دهه عمر و زحمات حکیم انجام شده است . که می فرماید:
بسی رنج بردم , در این سال سی = عجم زنده کردم , بدین پارسی
اینک به چندین نمونه از این فرهنگ و تمدن جاودانی , اشاره می شود:
– اشاره به نقش تاثیر گذار وراثت و آموزش و پرورش :
پسر، کو ندارد نشان از پدر = تو بیگانه دانش ، مخوانش پسر
- اشاره به عوامل موثر محیطی در تعلیم وتربیت و همچنین نقش حواس پنجگانه در فرایند یادگیری و رشد :
خردگر سخن، برگزیند همی = همان را گزیند، که بیند همی
ویا
اگر گم کند , راه آموزگار = سزد, گر جفا بیند از , روزگار
ویا
سه پاس تو, چشم است و گوش و زبان= کزین سه رسد، نیک و بد , بیگمان
ویا
ضمن تاکید براستفاده ازحواس به ویژه دیدن و شنیدن , به مطمئن نبودن به آنها , نیز اشاره می کند , که:
تودانی که دیدن, نه چون آگهی است = میان شنیدن , همیشه تهی است
ویا
با تاکیدبر وقت شناسی و از دست ندادن هر گونه فرصت , به ویژه بی توجهی به عادات غلط و به گذر زمان و...می فرماید:
به فردا ممان , کار امروز را = بر تخت منشان , بد آموز را
گلستان که امروز , باشد به بار= تو فردا چینی گل !! نیاید به کار
از امروز ,کاری به فردا ممان = چه دانی که فردا , چه آید زمان؟
ویا آنگاه که عادات غلط و هوای نفس , بر تعقل و خردورزی و... تسلط یابد , به مصداق (ترک عادت موجب مرض است) , اشاره می فرماید :
اگر برخرد , چیره گردد هوا = نیابد ز چنگ هوا , کس رها
خردمند ,که آرد, هوا را به زیر = بود داستانش , چو شیر دلیر
ویا
در مورد هوش که با اصطلاحات ; جان , فهم , خرد , شعور , زیرکی , زکاوت , آگاهی , بیداری ,...نام می برد: و میفرماید:
گرانمایه را , نام هوشنگ بود = توگفتی همه , هوش و فرهنگ بود
ویا
به نام خداوند جان وخرد = کزین برتر اندیشه برنگذرد
و یا
نخست آفرینش ,خرد را شناس = نگهبان جان است و , آن سه پاس
خرد رهنمای و خرد دلگشای = خرد دست گیرد به هر دو سرای
از او شادمانی , وز اویت غم است = وز اویت فزونی , وز اویت کم است
ویا
در مورد شخصیت و منش خردورزان و اندیشمندان , تاکید دارد , و میفرماید:
فروتن بود , هرکه دارد خرد = سپهرش همی , در خرد پرورد
مدارا خرد را , برادر بود = خرد, بر سر جان , چو افسر بود
دلی کز خرد , گردد آراسته = چو گنجی بود , پر زر و خواسته
و یا
در مورد کینه جویی و خودخواهی و زور گویی و جنگ طلبی و ... که به افراد بی خرد نسبت میدهد و میفرماید:
به دانش نیابد , سر جنگجوی = نباشد به جنگ اندرون , آبروی
سر مرد جنگی , خرد نسپرد = که هرگز نیامیخت , کین با خرد
سزد گر هرآنکس , که دارد خرد = به کژی و ناراستی , ننگرد
و یا در مورد نیکی و...
مکن بد که بینی , به فرجام بد = ز بد گردد اندر جهان , نام بد
نگر تا چه کاری , همان بدروی = سخن هرچه گویی , همان بشنوی
تو تا زنده ای , سوی نیکی گرای = مگر کام یابی , به هر دو سرای
و یا
از آنجا که ذهن و توانمندی تعقل و تفکر انسان را , باغبانی برای حفظ باغستان تن و انتخاب مسیر سلامت زندگی میداند , میفرماید:
همیشه خرد , پاسبان تو باد = همه نیکی , اندر گمان تو باد
ستودن خرد را , دو بخشایش است = در بخشش او را , چو آسایش است
ویا
دلت زنده باشد, به فرهنگ و هوش = به بد در جهان , تا توانی ,مکوش
ز فرهنگ و , از دانش آموختن = سزد گر دلت , یابد افروختن
بدین نامه بر , عمرها بگذرد = همی خواندش , کز خرد برخورد
و یا
در مورد آموزش وپرورش و تاکید برتاثیر مهم و حیاتی آن , به والدین و مربیان توصیه میکند :
هنر باید و گوهر , آموزگار = خرد یار و فرهنگش , آموزگار
چو این چار گوهر , به جای آوری = به مردم جهان , زیر پای آوری
و یا
فزودن به فرزندبر ,مهر خویش = چو در آب , دیدن بود , چهر خویش
و یا
سپردن به فرهنگ , فرزند خویش = که گیتی به نادان , نشاید سپرد
و یا
در مورد تاکید بر علم آموزی و دانش اندوزی , و مهارت جویی و استفاده صحیح از زمان و مکان میفرماید :
همان کودکش را , به فرهنگیان = سپردی چو بودی , ز آهنگیان
بهر برزن اندر , دبستان بدی = همان , جای آتش پرستان , بدی
و یا
بگو تا چه داری , بیار از خرد = که گوش نیوشیده زو , برخورد
خرد , افسر شهریاران بود = خرد , زینت نامداران بود
و یا
چنین داد پاسخ , که دانش به است = چو دانا بود برجهان بر , مه است
و یا
به منظور تاکید بر کار و تلاش و کوشش در جهت یادگیری و رشد و موفقیت , می فرماید:
به رنج اندر آری تنت را , رواست = که خود رنج بردن به دانش , سزاست
و یا
به رنج اندر است , ای خردمند , گنج = نیابد کسی , گنج , نابرده رنج
ویا
در مورد نتایج مثبت و سازنده , تلاش و کار و کوشش هدفمند , و لذت حاصل از احساس موفقیت و رشد و یادگیری , به صورت رضایت و تشویق و شادی و هیجان درونی, و بدست آوردن انگیزه در ادامه کار و تلاش , جهت مهارت اندوزی بیشتر و تکمیل این توانمندی ها , و کسب شوق و هیجان بیشتر , ... , یا متاسفانه برعکس , به جنبه منفی آن , یعنی بی توجهی به برنامه ها و بی توجهی به تلاش در جهت صحیح آموزش و پرورش استعدادها و... , به شکست و خفت و خاری , و بالاخره احساس ناتوانی , عقب ماندگی و ذلت , و مشکلات فراوان بعدی , چنین اشاره دارد:
چو شادی بکاهد , بکاهد روان = خرد گردد اندر میان , ناتوان
از آن روز دشمن , به ما چیره گشت = که ما را , روان و خرد , تیره گشت
به یزدان , اگر ما ,خرد داشتیم = کجا این , سرانجام بد , داشتیم
ویا
آنگاه که درمقابل شعار ها و سخنرانی ها و ادعاها و ... ,به تلاش و کوشش و عمل و کار و تجربه تاکید دارد و سفارش می کند ;
بزرگی , سراسر به گفتار , نیست = دو صد گفته , چون نیم کردار , نیست
در مورد هدفمندی آفرینش و نظام هستی و همچنین توجه انسان به تفکر و خرد و خردورزی در تعامل با جهان هستی می فرماید:
نخست آفرینش , خرد را شناس = نگهبان جان است و , آن سپاس
که ایزد , ز ناچیز , چیز آفرید = بدان , تا توانایی , آمد پدید
و بالاخره : در پایان این مختصر , از دعای خیر حکیم بزرگ , غفلت نشود , که می فرماید:
همی خواهم از , کردگار جهان = شناسنده ی , آشکار و نهان
که باشد ز هر بد , نگهدارتان = همه نیک نامی , بود یارتان
بگویید , این جمله , در گوش باد = که یک تن , به گیتی , پریشان مباد
استاد سخن سعدی (حدود 800 سال پیش -سالهای 1210 میلادی) :
سعدی علیه الرحمه عظمت انسان و تفاوت او با سایر موجودات را، توانایی مدیریت و داشتن اختیار در انتخاب میداند.انتخاب حق یا باطل ، زشتی و یا زیبایی و… که خود، شخصیت و نگرش و معنویت انسان را بنمایش میگذارد. حال آیا خوی و شخصیت افراد فطری، یا اکتسابی هستند؟و آیا درپی ریزی اخلاق و بنیاد شخصیت افراد، محیط و تربیت موثراست یا توارث؟ سعدی در مورد اصالت تربیت و توارث ، ذهن و روح انسان را به لوح سفیدی تشبیه میکند، که پس از تولد تحت تاثیر خانواده و اجتماع و آداب و رسوم و آموزش مدارس و دیدنیها و شنیدنیها و تجربه ها، و بالاخره تعبیرها و تفسیرها، به باورها و نگرشهای صحیح یا متاسفانه غلط خود میرسد. و لذا به امر آموزش وپرورش اهمیت و به شرایط محیط اهمیت بیشتری میدهد, وچنین می فرماید:
آدمیزاده ،طرفه معجونی است = کزفرشته سرشته ،وحیوان
گر رود سوی این ،شودکم ازاین = ورکند میل آن، شودبه از آن
به وراثت و تفاوتهای فردی در یادگیری (سرآمدها و کودنها ) باور دارد ، و ضمن دو حکا یت به نتایج زیر اشاره می کند:
۱- چون بود اصل گوهری قابل = تربیت را در او اثر باشد
هیچ صیقل نکو نداند کرد = آهنی را که بد گوهر باشد
2-اگر چه سیم و زر، زسنگ آید همی = در همه سنگی، نبا شد سیم و زر
برهمه عالم ، همی تا بد , سهیل = جا یی انبان میکند،جایی ادیم
حساس ترین و مناسبترین سن آموزش و پرورش , رهبری هوش سیال و مادرزادی, در زمینه های مثبت و سازندگی , ودوری از هر گونه کج روی و کج اندیشی و یا هر تیپ و شخصیتی که مورد نظر مربی باشد( پزشک, اقتصادی, حقوف دان, و یا دزد و دروغگو و .... )، به سوی هوش متبلور , را خردسالی و از سنین اولیه زندگی و مهارت جویی میداند، و می فرماید:
هرکه در خردیش , ادب نکنند = دربزرگی فلاح , از او برخا ست
چوب تر را , چنا ن که خواهی پیچ = نشود خشک , جز به آتش راست
مناسبترین روش تدریس و آموزش را، با توجه به این باور که درک واقعه ها، لازمه دستیابی به درک واقعیت ها است. لذا به تجربه و تحقیق درمورد واقعه ها (آنهم در آن روزگار، که نمی توان آن را با این روزگار مقایسه کرد.) تاکید می کند، ومی فرما ید:
مرد هنرمند ، خرد پیشه را = عمر دو بایست ، در این روزگا ر
تا بیکی ، تجربه اندوختن = در دگری ، تجربه بستن بکا ر
وبمنظور تاکیدبر پرورش ابعاد وجودی فراگیران (کودکان و نوجوانان ), به عمل و تجربه و کار و تلاش همه جانبه تاکید میکند, و میفرماید
برو کار میکن , مگو چیست کار = که سرمایه ی جاودانیست ,کار
ویا آنگاه که می فرماید;نابرده رنج ,گنج , میسر نمی شود = مزد آن گرفت , جان برادر ,که کار کرد
ویا آنگاه که به شعار دهندگان و مدعیان و....سفارش میکند;سعدیا ,گرچه سخندان و مصالح گویی = به عمل کار برآید , به سخن دانی نیست.
ویا درمورد اهمیت نقش پذیری و نفوذ عامل تربیت و عوامل محیط ، و همچنین اهمیت دادن به دو حس مهم شنوایی و بینایی انسان ، تا آنجا پیش می رود ،که سفارش می کند:
غلط است ،اینکه مدعی گوید= خفته را ، خفته کی کند بیدار
مرد بایدکه گیرد ، اندر گوش = ور نوشته است , پند بر دیوار
و اما در مورد روش تدریس استدلالی( رایج ترین روش تدریس در مدارس )، به توانمندی شنونده و آمادگی تعبیر و تفسیر و درک و فهم فراگیران تاکید میکند.(اندیشه ای که وصل به گذشته نباشد (تاکید بر آموخته ها و تجربه های قبلی فراگیر) آینده ای نخواهد داشت.)، و استفاده به جا و به موقع استدلال را، شنونده عاقل , فهمیده و با تجربه باشد، جایز میداند. و برای فرد یا افرادی که آمادگی شنیدن ندارند، و یا توان درک و فهم شنیدنی ها را بدست نیاورده اند، سخن گفتن و استدلال را نه تنها بی فایده می داند، بلکه باری سنگین بر دوش گوینده و شنونده قلمداد میکند.و لذا می فرماید:
فهم سخن ، گر نکند مستمع = قوت طبع ،از متکلم مجوی
و به منظور پیشگیری از هرنوع برداشت غلط، و احیانا خسارتهای ناشی از آن، بر تحقیق وتجربه انسان تاکید فراوان دارد.آنگاه که فرماید :
چه خوش است،گرمحک تجربه آید بمیا ن = تا سیه روی شود، هرکه دراو غش باشد
شوق به یادگیری و کسب علم و هنر( یا به اصطلاح انتخاب رشته تحصیلی و یا تلاش بمنظور یافتن راه حل مشکل پیش آمده) را یک عمل و سلیقه فردی میداند. البته آنگاه که ، فرد به درجه ای از رشد و درک و فهم و توانایی انتخاب رسیده باشد. و به مصداق ؛ جوینده یابنده است، چنین سفارش می کند:
بپرس هرچه ندانی، که ذل پرسیدن = دلیل عز تو گردد، به وقت دانایی
ویا انگاه که اشاره میکند , کسی گوش هوش دارد , که میداند نمیداند
تشویق و تنبیه را لازمه آموزش و پرورش و رشد و شکوفایی استعدادها میداند، ولی به استفاده از تشویق و دوری از توبیخ وتنبیه ،آنهم در محیط مثبت (تشویق بجا، بموقع، به اندازه، و..) و همراه برنامه ریزی هوشمندانه در امر آموزش وپرورش , تاکید می کند:
چو خواهی که نامت , بماندبجای = پسر را , خردمندی آموز و رای
چو فرهنگ و دانش . نباشد بسی = بمیری و ازتو ، نماند کسی
بسا، روزگارا که . سختی برد = پسر، چون پدر . نازکش پرورد
خردمند و , پرهیزگارش برآر = گرش دوست داری , به نازش مدار
به خردی درش ، زجر و تعلیم کن = به نیک وبدش ، وعده وبیم کن
نوآموز را، ذکر و تحسین و زه = ز تهدید و تنبیه استا د ، به
بیاموز پرورده را ، دسترنج = وگر دست داری ، چو قارون به گنج
هر آن طفل, که او ,جور آموزگار = نبیند ،جفا بیند از , روزگار
و یا آنگاه که در مورد تشویق و تنبیه, سفا رش می کند :
درشتی و نرمی ، بهم در به است = چو رگ زن ، که جراح و مرهم نه است
درشتی نگیرد ، خردمند پیش = نه سستی ، که ضا یع کند , قدر خویش
و بطور کلی درنظام آموزش و پرورش، سخت گیری هوشمندانه را ,به مصداق( نابرده رنج گنج میسر نمی شود = مزد آن گرفت جان که کار کرد) عامل مثبت و سازنده میداند. و اشاره می کند:
پادشاهی، پسر بمکتب داد = لوح سیمینش، درکنار نهاد
بر سرلوح او،نبشته به زر = جور استاد، به زمهر پدر
و برای امکانات مطلوب و مثبت محیط آموزشی و پرورشی , اعم از برخورد صحیح والدین و مربیان و... می فرماید: …
رسد آدمی بجایی ، که بجز خدا نبیند = بنگر که تا چه حد است ، مقام آدمیت.
و برای امکاناتی که احیانا منفی و غیرسازنده باشد و ... , توصیه به پدرها و مادرها در تعاملات درون خانواده , و در مرحله بعد توصیه به موسسات آموزشی و پرورشی , می فرما ید:
خشت اول ,چون نهد، معمارکج = تا ثریا , میرود، دیوار کج
و آنگاه که دیوار کج تربیتی ازحدی میگذرد،(و هرقدر فاصله بیشتر میشود، و تجربه ها و مهارتها ، در آن زمینه مخرب , افزایش پیدا میکند.) ضمن حکایتی نتیجه می گیرد که:
پرتو نیکان نگیرد، هرکه بنیادش بداست = تربیت نا اهل را، چون گردکان برگنبداست.
و درمورد انتخاب دوست و همبازی ، با توجه به اهمیت نقش پذیری انسان ازمحیط و روابط اجتماعی ، در هر زمان و هر مکان ( از خانه و مدرسه و…تا…)، چنین سفا رش می نماید:
همنشین تو، ازتو به باید= تا تو را،عقل و د ین بیفزاید
با بدان کم نشین ،که درمانی = خو پذیراست، نفس انسا نی
و در مورد اهمیت نقش والدین و مربیان و … مصمم و هدفمند بودنشان، می فرما ید:
استاد معلم ار بود، بی آزار = خرسک با زند، کودکان در بازار
وی انسا ن بودن و آدمیت او را، در خردورزی و اندیشیدن وی جستجو می کند. و لذا می فرما ید:
تن آدمی شریف است ، به جان آدمیت = نه همین لبا س زیبا ست ، نشان آدمیت
و در مقام توصیه به قبول مسئولیت والدین و مربیان و کارشناسان ، و بویژه طراحان کتب درسی و برنامه ریزان و تدوین کنندگان روشهای تدریس و…،که باید مسئولیت وظا یف , ونوع عملکرد خود را بپذیرند. ضمن حکایتی می فرماید :
- یکی را گفتند: عالم بی عمل به که ماند؟ – گفت : به زنبور بی عسل . ( و آنگا ه می افزاید) :
زنبور درشت بی مروت را، گوی = باری چو عسل نمی دهی، نیش مزن .
و همچنین در مورد ارزیابی وشناخت دقیق همکاران , و بویژه شناخت مربیان کار آزموده و صادق , و پیشگیری از هر نوع برخورد غلط واحیانا برخورد تخریب کننده , بی عدالتی آنهم در نظام آموزش و پرورش , چنین سفارش میکند:
سنگی , به چند سال شود, لعل پاره ای = زنهار , تا بیک نفسش , نشکنی به سنگ
و به همه ، بویزه به صاحبا ن موقعیت های حساس توصیه میکند:
گرت زدست بر آید، چو نخل باش , کریم = ورت زدست نیاید، چو سرو باش , آزاد
و آنگاه که هرمسئولی، بهردلیلی، ناتوان از؛ ارائه طرح و اجرا، کنترل و ارزیابی و همچنین ناتوان از بازنگری , تغییر و نوآوری، جهت رفع اشکالات بمنظور پیشرفت طرح و حل مشکلات آموزشی باشد، ضمن حکایتی به این نتیجه میرسد،که:
ندهد هوشمند روشن رای = به فرو مایه کارهای خطیر
بوریا باف ، اگرچه بافنده است = نبرندش ، به کارگاه حریر
ویا تاکید دارد: بدانی که آنکه نا آزموده را , کار بزرگ فرماید , با آنکه ندامت برد , نزد خردمندان به خفت رای منسوب گردد. و میفرماید:
آنرا که عقل و همت و تدبیر و , رای نیست = خوش گفت پرده دار , که کس در سرای نیست
به صاحب دلان مسئول ، چنین سفا رش می کند:
غافل مباش ار عاقلی = دریاب اگر صاحب دلی
باشد که نتوان یافتن = دیگر چنین ایام را
به مسیولین مغرور و خود شیفته و احیانا بی مسولیت و خود بین و خودخواه که توانایی تجزیه و تحلیل اطلاعات را جهت تصمیم گیری صحیح و انتخاب راهکار مناسب ندارند, چنین سفارش میکند:
گر از بسیط زمین , عقل , منعدم گردد = بخود گمان نیرد , هیچکس , که نادانم
در مورد دو شخصیت خاص (که اصولا مدعی نیز هستند) چنین می اندیشد:
دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند. یکی آنکه اندوخت و نخورد، و دیگری آنکه آموخت و نکرد. و می افزاید:
علم چندانکه بیشتر , دانی = چون عمل در تو نیست , نادانی
نه محقق بود , نه دانشمند = چارپایی , بر او کتابی چند
آن تهی مغز را , چه علم وخبر = که بر او هیزم است , یا دفتر
وبا تاکید بر جمله پرمعنی (عالم ناپرهیزکار, کور مشعل دار) می افزاید: ملک از خردمندان جمال گیرد , ودین از پرهیزگاران کمال یابد . و سپس چنین سفارش میفرماید :
پندی اگر بشنوی , ای پادشاه = در همه عالم , به از این پند نیست
جز به خردمند , مفرما عمل = گرچه عمل , کار خردمند نیست
در مورد نیکی و دوری از هر نوع بدی تاکید دارد و چنین می فرماید:
بهاری خرم است, ای گل کجایی = که بینی بلبلان را, ناله و سوز
جهان بی ما, بسی بوده است و باشد = برادر جز , نکو نامی میندوز
نکویی کن, که دولت بینی از بخت = مبر فرمان, ز بدگوی و بدآموز
سعدی علیه الرحمه به ماندگاری و تاثیر فرهنگ آموزش و پرورش و تاثیر در یادگیری و رشد قوای ذهنی و رشد شخصیت باور دارد , ولذا استادانه هر بیت شعر خود را چنان تنظیم می کند , که در رفتار و گفتار و طرز تفکر و... تاثیر مثبت و سازنده داشته باشد. اینک به 10 بیت شعر , یا 10 نمونه درس زندگی و اخلاق , شیخ اجل , توجه بفرمایید:
درس اول:
تا مرد سخن , نگفته باشد = عیب و هنرش , نهفته باشد
درس دوم:
صراف سخن باش , سخن بیش مگو = چیزی که نپرسند, تو از پیش مگو
درس سوم:
اندازه نگهدار , که اندزه نکوست = هم لایق دشمن است , و هم لایق دوست
درس چهارم:
چو بینی یتیمی ,سر افکنده پیش = مزن بوسه بر روی فرزند خویش
درس پنجم:
طاعت آن نیست که , برخاک نهی پیشانی = صدق پیش آر , که اخلاص به پیشانی نیست
درس ششم:
ای دوست بر جنازه دشمن , چو بگذری = شادی مکن که , با تو همین ماجرا رود
درس هفتم:
به دوست گر چه عزیز است , راز دل مگشای = که دوست نیز بگوید , به دوستان عزیز
درس هشتم:
یا مکن با پیل بانان , دوستی = یا بنا کن خانه ای , درخورد پیل
درس نهم:
نه چندان درشتی کن , از تو سیر شوند = نه چندان نرمی , که بر تو دلیر شوند
درس دهم:
سخن آخر به دهان , می گذرد موذی را = سخنش تلخ نخواهی , دهنش شیرین کن
و ....
البته شیخ اجل , در آغاز و همچنین در پایان ، اعتقاد راسخ دارد که :
بنی آدم , اعضای یک پیکرند= که درآ فرینش . ز یک گوهرند
چو عضوی , بدرد آورد , روزگا ر= دگر عضوها را , نماند قرار
توکز محنت دیگران , بی غمی = نشاید که نامت , نهند آدمی
پژوهشگران معتقدند ؛ شیخ اجل سعدی آن چنان می زیست که، آن چنان , می اندیشید. وی می اندیشید که:
به جهان , خرم از آنم، که جهان , خرم از اوست = عاشقم , بر همه عالم ،که همه عالم , از اوست
مولانا جلال الدین محمدبلخی (856 - 924 شمسی برابر1477 - 1545 میلادی ):
مولانا آموزش وپرورش را از مهمترین و اساسی ترین جنبه های زندگی می داند , به طوریکه هرگونه کژی و انحراف در آن را عامل اصلی انحراف در همه امور زندگی فردی و اجتماعی میداند.
مولانا ذهن انسان را پاک و خدایی میداند( چون هوش مصنوعی پاک, که هنوز برنامه ریزی نشده است.). که در اثر برخورد با مسایل مادی واجتماعی ، بتدریج آلوده و مریض و گرفتار می شود. اصولا تعامل با انسانها و شرایط رشد و یادگیری، درکنار محیط های طبیعی و اجتماعی و قوانین و چگونگی عملکردها و نقش عمده والدین و مربیان و... (برنامه ریزی کورکورانه ویا برنامه ریزی هدفمند )، بر چگونگی طرز تفکر و ملاکهای تصمیم گیری و انتخاب، و بالاخره در آینده و آینده نگری وی تاثیر بسزایی میگذارد.
مولانا (به عنوان یک جامعه شناس و روانشناس ) تاثیر محیط زیست و فضاهای هندسی طبیعی و ابداعی انسان را (زمان و مکان و ساخته ها و ابداعات شهری و روستایی و صنابع و تکنولوژیئ ها و سایر امکانات و محدودیتها و ... ) , که از مکان و زمان , به مکان و زمان دیگر متفاوت هستند , و این تفاوت گاه بسیار چشمگیر و تعجب آور نیز میباشد .و همچنین در مقابل آن عوامل ارتباطی انسان , که بکمک حواس (همان دیدنها وشنیدنها و لمس نمودنها و دستکاری کردنها و و بازیها وتجربه ها و... محسوب میشود ) زمینه آگاهی و شناخت ذهنی انسان را فراهم میکند , که صد البته بسیار متفاوت خواهد بود و همچنین , قطعا در بین افراد متفاوت , تاثیر متفاوت نیز به جای میگذارد , ( البته لازم به یادآوری است که مکان و امکانات مدارس نیز دارای چنین وضعیتی هستند . ) میفرماید :
ده مرو , ده مرد را , احمق کند = عقل را , بی نور و , بی رونق کند
قول پیغامبر شنو , ای مجتبی = گور عقل آمد وطن , در روستا
پیش شهر عقل کلی , ای حواس = چون خران چشم بسته , در خراس
هرکه در روستا بود , روزی و شام = تا به ماهی , عقل او نبود , تمام
اول هر آدمی , خود صورت است = بعد از آن جان , که او جمال سیرت است
اول هر میوه , جز صورت , کی است؟ = بعداز آن لذت , که معنای وی است
تواناییهای انسان در زندگی به مرور و از دوران کودکی بروز و ظهور پیدا می کند,و بتدریج شخصیت او شکل کاملی بخود می گیرد. البته انسانیت و شخصیت آدمی , در گرو درک صحیح و بازشناسی دقیق از دو اصطلاح نیک و بد , زیبا و زشت, پاک و ناپاک و... می باشد. به همین دلیل ,درقلمرو آموزش و پرورش , دیدگاه های متفاوتی با توجه به طرز تفکر انسان به وجود آمده است. بوجود آمدن مسایل و چالش های گوناگون غیر اخلاقی در جوامع , پرداختن به این ایده ها و اندیشه های جدید , و تلاش در جهت حل و فصل این مسایل را ضرورت می بخشد.
مولانا ،این چندصباح زندگی انسا ن را، به لحظه های سپری کردن عمر در حمام تشبیه میکند.که همگان ،از بزرگ وکوچک ،ظاهرا با استحمام ، بپاکی و بهبود خود و دیگران و محیط زیست مشغول هستند. اما مولانا ، نگران از ناپاک خارج شدن عده ای، آنهم شاید عده ی چشمگیر، از این تلاشگران ازحمام میباشد.
لذا آنگاه که مولانا آثار مثبت , نیک , و زیبا , و یا متاسفانه آثار منفی , زشت , و بد آموزش و پرورش را در جامعه بررسی می کند , به این نتیجه میرسد که ;
زشتی خط , زشتی نقاش , نیست = بلکه از وی , زشت را , بنمودنیست
قدرت نقاش باشد , آنکه او = هم تواند , زشت کردن , هم نکو
و این , از توانایی های نقاش یا باغبان زندگی ( هوش فعال ) است ,که میتواند زشتی ها را زشت , و زیبایی ها را زیبا نقاشی کرده , و به ما نمایش دهد. و نتیجه گیری می کند , که زشتی ها و زیبایی ها نتیجه عملکرد و طرز تفکر خود ماست , که در جامعه رواج پیدا می کند و نقاش یا باغبان زندگی ( همان ذهن , ارزیاب , داور , تحلیلکر , عامل و کلیه امکانات ذهنی, که در افراد مختلف , متفاوت نیز میباشد ) صرفا هر آنچه را که می بیند به تصویر کشیده و به نمایش میگذارد. و از این طریق به بررسی و نقد دیدگاه های متفاوت می پردازد . ولذا می فرماید :
( هرچه کنی , به خود کنی = گر همه , نیک و بد کنی )
مولانا حس کمال جویی انسان را نامحدود می داند.و معتقد است که انسان دوست دارد هم بشناسد , وهم شناخته شود. اما می داند که عده ای می خواهند فقط شناخته شوند . لذا می توان چگونگی تاثیر گذاری نقش والدین و مربیان و همچنین نقش محیط وشرایط آنرا, در طرز تفکرو منش و... یادگیرنده را چنین توصیف نمود: اگر فردی همواره به پول و مادیات مشغول شود ، امکان پولداری و اقتصادی بودنش بسیار است. و اگر در زمینه گل و گیاه توانمندی های خود را بکار گیرد , باغدار یا کشاورز شدن در اولویت خواهد بود. و اگر به خدمت و یاری به دیگران بیاندیشد،و آمادگی های لازم و کافی شخصیتی و اعتقادی کسب نماید , در هر پست و مقامی که باشد، خادم و دلسوز و خدمتکار دیگران خواهد شد. و چنانچه استعداد وی (هوش مصنوعی بکر) در مسیر سوء استفاده از دیگران و کسب موقعیت بهتر و بالاتر برای خود باشد، قطعا در مسیر غیرسازنده و غیر اخلاقی و مخرب و غیر انسانی و ... قرار خواهد گرفت .(مختصر این که , با برنامه ریزی دقیق در امر آموزشی و پرورشی , می توان شخصیت های مورد نظر خود را ( اقتصادی , هنری , سیاسی , دزد وکلاه بردار, دو رو و دروغگو, و... ). پرورش و تحویل جامعه داد . و لذا چنین می فرماید:
تا در طلب , گوهر و کانی , کانی = تا در حوس , لقمه نانی , نانی
این نقطه رمز , اگر بدانی , دانی = هر چیز , که در جستن آنی , آنی
مولانا باور دارد ,که روح و جان , چیزی جز دانش و بینش و آگاهی نیست. از این روی معتقد است, هرکه دانش و بینش و آگاهی بیشتری داشته باشد , دارای روح و جان بیشتری خواهد بود. در این زمینه می فرماید:
ای برادر, تو همه اندیشه ای = مابقی ,تو استخوان وریشه ای
گر بود اندیشه ات گل ,گلشنی = ورنه خاری و ,تو هیمه گلخنی
مولانا انسان را صاحب هوش و توانمندی های خاص ( توانمندیهای هوش مصنوعی ) میداند, که سرچشمه همه نوع برنامه ریزی, درمورد رفتار و گفتار وکنترل کننده ظاهر و باطن اوست. که اصولا در آغاز تحت کنترل و انتخاب و برنامه ریزی دیگران, از والدین و مربیان و... تا برنامه ریزان و مدیران و مجریان وتصمیم گیرندگان صاحب اختیار, , وهمچنین شرایط و امکانات سازنده و امیدبخش ,ویا ناامید کننده و غیرسازندگی, میباشد. لذا تاکید دارد,که انسان از لحظه ای که توان انتخاب وتصمیم گیری دارد, مراقب انتخاب خود باشد, تا احیانا بیراهه نرود. وچنین می فرماید:
تو همه هوشی و باقی, هوش پوش = خویشتن را گم مکن , یاوه مکوش
مولانا معتقد است, تافرد به جهد و تلاش و کار و تجربهء لازمهء کسب مهارت و توانمندی های خاصی را که در نظر دارد و در پی آن است, اقدام و اجرا نکرده باشد, نمیتواند در آن زمینه, به تعبیر و تفسیر و ارزیابی و بالاخره به درک واقعیت و...آن برسد.اگرچه دلش با بی قراری و بی پروایی وبی صبری, در جستجوی حقیقت و واقعیت, آنهم باچشم باز و واقع بین ,و بدون خطا میباشد. ودر این زمینه میفرماید:
اجتهاد گرم ناکرده , که تا = دل شود صاف و ببیند, ماجرا
سر برون آرد دلش , از بخش راز = اول و آخر ببیند , چشم باز
کار خود کن, روزی حکمت بچر = تا شود فربه , دل با کرر و فرر
تو همان هوشی و, باقی هوش پوش = خویشتن را گم مکن , یاوه مکوش
براین پایه تعلیم وتربیت در واقع توسط مربیان آگاه و متعهد که توانایی شناخت ظرفیت و استعداد و علاقه و... هر یک ازفراگیران را شناسایی, و به شیوه ای به خود آنها بفهماند, و راهکارهای مناسب پیشرفت در آن مسیر, ویا مسیر مشابه را پیشنهاد نماید ,محقق خواهد شد. آنچه سبب عدم توفیق در امر آموزش وپرورش می شود , بی توجهی در رفع موانع معرفتی و بی هنری برخی مربیان و بویژه برخی مسئولین و احیانا انتخاب راه تقلید بعنوان راه حل مشکل , آنهم ساده ترین راه حل ,اعم از تدوین کتب درسی و یا انتخاب و تنظیم مفاهیم آن, و یا انتخاب روش تدریس متناسب با توانمندی های فراگیران ,که اصولا تجربه کافی برای تعامل ندارند, میدانند . بطور مثال آنگاه که مولانا در برخورد و تعامل با افرادی که در جستجوی حقیقت و درک صحیح واقغیت هستند. وبا توجه به تلاش مولانا در بیان و توضیح مسائل , ولی شنونده ناتوان از درک منظور و هدف گفتمان میباشد , میفرمایند:
آنچه می گویم , به قدر فهم توست = مردم اندر , حسرت فهم درست
صورت زیبا , نمی آید یکار = حرفی از معنی , اگر داری بیار
لذا آنگاه که شنونده بی تجربه و ناآگاه و ناتوان از تعامل موفق با مربی وکلاس و درس میباشد, و مربیان زمانی درآموزش و پرورش کودکان نوپا وجوینده بی هدف , اما خواهان فعالیت و بازی , و فراهم شدن فرصت موفقیت در بازیهای فردی و تیمی هدفمند, و گذراندن زمان با لذت و شادی , چنین سفارش مینماید :
چون که با کودک , سرو کارت فتاد = پس زبان کودکی , باید گشاد
مولانا به تفاوتهای فردی باور دارد, و میداندکه انسانها به لحاظ درک واقعیت ها متفاوت هستند. برخی سطحی نگر و برخی نیز ریشه ای و عمیق با مسایل برخورد میکنند. نگران برداشت سطحی اکثریت افرادساده اندیش و نگران تقلید کورکورانه آنها از دیگران میباشد. تقلید و کپی برداری در تعلیم وتربیت و سایر شیونات زندگی ,به ویژه آنگاه که, فکر ساده لوحی و زودباوری عده ای , ودر مقابل سود جویی و فریب کاری عده ی دیگر, پیش می آید ,حساسیت خاصی پیدا میکند . لذا چنین می فرماید:
خلق را , تقلیدشان , بر باد داد = ای دو صد لعنت , بر این ,تقلید باد
مولانا براین باور است , که افراد کم تلاش و راحت طلب و یا افرادی که تحت تاثیر والدین و مربیان سطحی نگر و احیانا کج اندیش دوره های تربیتی خود را میگذرانند , عادات اشتباه آموخته خود را درزندگی همراهی خواهند نمود. و همچنین افراد مقلد را در هر سن و شرایطی که باشند , طفل و احیانا بی تجریه و حتی نادان می داند , و چنین می فرماید :
طفل ره را , فکرت مردان , کجاست = کو خیال او و , کو تحقیق راست
فکر طفلان , دایه باشد , یا که شیر =یا مویز و جوز و , یا گریه, نفیر
آن مقلد هست , چون طفل علیل = گرچه دارد , بحث باریک و دلیل
آن تعمق در دلیل و , در شکیل = از بصیرت می کند , او را گسیل
مایه ای کو , سرمه چشم وی است = برد و در اشکال گفتن , کار بست
ویا تاکید دارد که تقلید از دیگران ,به ویژه بطور سطحی و یا کور کورانه ,حتی تقلید از مراکز علمی بدون ارزیابی دقیق و جامع , که پاسخگوی نیازهای اساسی جامعه باشد , انسان را از کمال و شان خود به پستی میبرد . و در این مورد چنین می فرماید :
گرچه عقلت سوی بالا می پرد = مرغ تقلیدت به پستی می چرد
علم تقلیدی وبال جان ماست = عاریه است ما نشسته .. ماست.
مولانا ضمن تاکید بر استفاده از حواس پنجگانه ،و تجربه , جهت شروع دریافتهای محیطی و درک واقعه ها , وبه ویژه با تاکید بر دو حس بینایی و شنوایی , ضمن حکایتی به نتیجه گیری می پردازد , که تفاوت چشم گیری بین این دو حس ( چشم و گوش ) وجود دارد . ومی فرماید :
آنکه یک دیدن کند , ادراک آن = سالها نتوان نمودن , با زبان
آنکه یک دم بیندش , ادراک هوش = سالها نتوان شنودن , آن به گوش
مولانا نیروی تعقل و تفکر و علم و آگاهی و خردورزی و معرفت انسان را قابل توصیف نمیداند , ولی جایگاه بروز و ظهور و روشنگری آنرا ذهن بشر میداند. که لحظه ای از جستجو و فعالیت و گره گشایی غفلت ندارد. مگر فرد عاشق نباشد و یا خواب آلوده , و در مسیر بی تفاوتی قرار داشته باشد. آنگاه که محتوای ذهن و تواتنمندی های آن باصداقت و امانت داری شان انسانی همراه باشد. همه جوامع و اقوام بشری عاشق و علاقمند برخورداری از این توانمندی ها خواهند بود. تا زمینه رشد و شکوفایی نسلهای آینده را تامین وتضمین نمایند.
مولانا با تاکید بر استفاده صحیح و به موقع از حواس ,جهت برخورد با واقعیت ها از دریچه سلامت و دقت , و تجربه و تفکر , (یا همان دوران تفکر عملکردی )، باقی ماندن در آن عالم را , در شان انسان نمی داند ,( ورود به دوران تفکر انتزاعی ،و کسب مهارت های لازم , در زمینه تصور و خلاقیت و فرضیه سازی و نوآوری ها , و آینده نگری ها و آینده پردازی ها و... ) آنهم بر اساس یافته های صحیح و دقیق و کامل , لذا چنین می فرماید:
آفتاب معرفت را، نقل نیست = مشرق او، غیرجان و عقل نیست
خا صه خورشیدکمالی،کان سری ست = روز و شب ،کردار او روشنگری ست
مطلع شمس آی ، گر اسکندری = بعداز آن هرجا روی ، نیکوفری
بعد از آن هرجا روی ، مشرق شود = شرق ها بر مغربت ، عا شق شود
حس خفاشت ، سوی مغرب دوان = حس در پاشت ، سوی مشرق روان
راه حس ، راه خران است، ای سوار= ای خران را، تو مزاحم ، شرم دار
پنج حسی هست،جز این پنج حس= آن چو زر سرخ و، این حس ها چو مس
اندر آن بازار , که ایشان ماهرند = حس مس ، چون حس زر ،کی میخرند؟
عشق با معنی و پر محتوای مولانا : عشق به مربی و مربی گری , عشق به مربی خودش (شمس تبریزی ), عشق به آموزش و پرورش , عشق به مقام مادری , عشق به فرزند پروری , درکلام وزین و پرمفهوم , و در مجموعه ای موسیقیایی ; موسیقی کلام, موسیقی بیان, موسیقی معنی , موسیقی عقل , موسیقی علم , موسیقی عشق , موسیقی عمل , و موسیقی حکیمانه , میفرماید
آمده ام که تا به خود , گوش کشان , کشانمت =بی دل و بی خودت کنم , در دل و جان , نشانمت
آمده ام بهار خوش , پیش تو ای نهال گل = تا به کنار گیرمت , خوش خوش و , می فشانمت
آمده ام که تا تو را , جلوه دهم در این سرا = همچو دعای عاشقان , فوق فلک رسانمت
گل چه بود , که گل تویی , ناطق امر قل تویی = گر دگری نداندت , چون تو منی , بدانمت
جان و روان من تویی , فاتحه خوان من تویی = فاتحه شو تو یک سری , تا که به دل بخوانمت
صید منی , شکار من , گر چه ز دام جسته ای = جانب دام باز رو , ور نروی , برانمت
.....
گوی منی و می دوی , در چوگان حکم من = در پی تو , همی دوم , گرچه که می دوانمت
توجه : مولانا پژوهی
لازم به ذکر است , که شنیده می شود , در برخی از دانشگاهها و موسسات علمی و فرهنگی کشورهای اروپا یی حدود 136 گروه پژوهشی در مورد مولانا و نظریات ایشان , به مطالعه و تحقیق می پردازند. و منابع مولانا دارای احترام و اهمیت خاصی میباشد.
و بالاخره , برداشتی خلاصه :
الف - چه خوش گفت پیغمبر راستگو = زگهواره تا گور دانش بجوی
زندگی سراسر شامل مساله است. هر راه یا مسیری که انسان در جریان زندگی انتخاب نماید, ناچار از برخورد با مشکلات آن مسیرخواهد بود. اولین ومهمترین مسئله یامشکل پیش روی انسان,همان مسائل روزمره زندگی بصورت فردی وجمعی ,ودرخانواده بروز میکند.و موجب نیازمندی وی به آموختن مهارتهای ساده و پیچیده , بمنظور تلاش درجهت فراهم کردن امکانات صحیح ,زندگی سالم بشود. رشد و یادگیری بخصوص کودکان نوپا, بایستی ازهمان آغاز و مراحل اولیه زندگی و متناسب با توانمندیهای او, وبکمک بازیها و فعالیتهای برنامه ریزی شده , از خانه تا دوره عمومی تحصیل مورد توجه قرار بگیرد. تا از آغاز با مهارتهای اولیه زندگی آشنا شوند , و از زمان بهترین استفاده حاصل گردد. و امکان استقلال در تفکر وتصمیم گیری و انتخاب درست برایشان زودتر فراهم شود . میگویندعاقبت , آن چیزی که طبیعت برما تحمیل می کند, آن خواهد شد.و علم محتمل ترین امکانات در آینده را پیش بینی می کند.
ب - فرزندان خود را با آینده نگری , وبرای زندگی وتلاش در آینده آماده کنید. آنها فرزندان زمان خود هستند .
ویا
ت - مرد هنرمند , خرد پیشه را = عمر دو بایست , در این روزگار
تا بیکی , تجربه اندوختن = در دگری , تجربه بستن بکار
آموزش همانا فراهم آوردن زمینهء پدید آمدن ایده ها , مهارتهای مفید و جدید, و پیوند آنها با ایده ها و تجربه های پیشین (تغییرنسبتاثابت ذر رفتار ) کودک میسر میباشد. که فقط ازطریق تجربه و بازی , و طی مراحل زیر و در طی زمان متناسب نیاز افراد متفاوت, حاصل میشود. روش آموزش هر موضوع درسی , مثل علوم , ریاضی, تاریخ و... اگر چه باهم متفاوت هستند , و هر یک شیوه خاص خودرا می طلبند. اما مراحل یادگیری کامل , متناسب با آمادگیهای فراگیران, بعهده مربی و موضوع مورد نظر وتدریس است , و بخصوص روش ندریس ریاضی بایستی, طی مراحل زیر ارائه شود:
- از بازیها و فعالیتهای برنامه ریزی شده + تکرار , تجربه حاصل میشود.
- از تکرار بازیها و تجربه ها, بتدریج خوگیری وعادت و علاقه , شکل میگیرد.
- از تجربه ها وعادت ها وعلاقه ها ,طرز تفکر و درست اندیشی , در ذهن کودک ریشه می گیرد.
- وبتدریج زمینه کسب مهارتهای لازم و ضروری زندگی , صحیح و اصولی , همراه با علاقه و عشق, برای کودک فراهم می آید.
- وبمرور زمان وهمراه با کلیه فعالیتهای روزمره, طرز نگرش و باورهای فراگیر ,و بالاخره شخصیت در وی ,شکل گرفته و آشکار میشود.
ج -
نخست آفرینش خرد را شناس
خرد برتر از هرچه ایزد بداد
خرد رهنما و خرد دلگشا
همیشه خرد پاسبان تو باد
تعقل و تفکر(عقلانیت) با علم ودانش متفاوت است.علم ودانش,همان محتویات حافظه بلند مدت انسان است. ازجمله کلیه حفظ کردنی ها.دروس تاریخ وجغرافی , علوم تجربی وکلیه اطلاعات در این زمینه ها , و ازجمله علامتها وقاعده ها و نمادها و فرمولهای ریاضی , مربوط حافظه است و بایستی ضمن طبقه بندی دقیق ,آنهم بکمک هوش فعال , یا توانایی درست انیشیدن و تعقل وتفکر,طبقه بندی شده , در حافظه بلند مدت , بمنظور استفاده درآینده , و در زمان های مورد نیاز, بویژه در زمان پاسخگویی فرد و یا پیش بینی راه حل مشکل , دراختیار باشد.
چ - ای برادر تو,همه اندیشه ای = مابقی تو, استخوان و ریشه ای
گر بود اندیشه ات گل, گلشنی = ورنه خاری و تو, هیمه گلخنی
اما تعقل وتفکر(عقلانیت)موضوع محتویات حافظه بلندمدت نمیباشد. بلکه فرایندتفکرانسان در زمینه های مختلف ازعلوم وفنون ودانش ها ومهارتها بحساب می آید.فرد متفکروخردمند به کسی گفته میشود که توانایی تجزیه و تحلیل صحیح اطلاعات کسب شده دریک زمینه را به خاطر سپرده, و در زمان ومکان مورد نیاز وضروری , ضمن ارزیابی مجدد , توانایی تصمیم گیری و احیانا ترکیب با اطلاعات و تجربه های ضروری دیگر , به نوپردازی و نوآوری پرداخته (خلاقیت) و برای حل مشکل یا مسائل پیش آمده درمسیر زندگی و کار و تلاش , استفاده نماید.
عقلانیت انسان از دوره های اولیه زندگی ضمن برخورد با مسائل و پرسشگری و جستجوی پاسخ مناسب و ارضا کننده, خودنمایی میکند. و حساب و هندسه ابزار دقیق اندازه گیری و سنجش و ارزیابی و همچنین زبان علمی تجزیه و تحلیل اطلاعات وداده ها ومهارتها وهنرمندی ها و کشف ودرک روابط بین این همه توانمندیها , درمسیر زندگی و فعالیتهای سازندگی , درقالب علم - عشق - عمل در اختیار هوش فعال و جستجوگر قرارمی گیرد. اندیشه و تفکر , انسان را متمایز می کند .
د - چوشادی بکاهد , بکاهد روان = خرد گردد اندر میان , ناتوان
ویا
ز - به خردی درش, سعی تعلیم کن = به نیک و بدش, وعده و بیم کن
نوآموز را , ذکر و تحسین وزه = ز توبیخ و تنبیه , استاد به
باید توجه داشت, کسب موفقیت دراین موقعیت حساس خردسالی, نخست والدین و آنگاه مربیان , و برنامه ریزان ,و... میتوانند نقش مهمی در پیشرفت, ابتدا هوش بهر , و سپس توانمندیها و مهارت های لازمه فعالیت نونهالان , در مسیر زندگی و سازندگی , ایفا کنند . و این موفقیت در گرو برنامه ای خواهد بود , که فراگیر نوپا و بی تجربه , به آن بازیها, و طبق برنامه ها دعوت میشوند, تا ضمن احساس موفقیت و شادی و... ذهن تک تک آنها, بتواندبطور نسبی و متناسب توانمندی های خود, مسیر یادگیری و رشد را بشرح زیر طی نماید:
- احساس لذت از بازیهای فردی و تیمی (چندنفره و یا کلاسی).
- احساس لذت از باهم بودن و همیاری و همکاری با دوستان و همبازیها.
- احساس لذت از درک صحیح واقعه ها و قوانین بازیها و تلاش در رعایت آنها.
- احساس لذت وشادی, از درک مشکل , و یافتن راه حل , و اقدام به حل مشکل ها.
- احساس لذت از یافتن کمبودها و ناتوانایی های خود و تلاش در رفع آنها درجهت موفقیت ,همراه با شادی .
- احساس لذت و شادی از یادگیریها و توانمندیها در اجرای صحیح مسؤلیتها , و برخورد صحیح با مشکل ها.
- احساس لذت و شادی از لحظه لحظه باهم بودنها و تلاش و جستجو ها و تفکر و خودشناسی و امید به موفقیت بیشتر در زندگی.
و بالاخره ,عشق بزندگی, عشق به مسؤلیت پذیری در کارها وفعالیتهای جمعی وفردی,عشق به تفکروتعقل و درست اندیشی ,عشق به کسب مهارتها ودانش وآگاهیهای ضروری,و... وعشق به آینده وآینده نگری وامیدواری به موفقیت و زندگی بهتر وسازندگی بیشتر, آنهم رشد همزمان در سه حیطه یادگیری ( شناختی و روانی-حرکتی و عاطفی ) , یا علم وعشق و عمل (یادگیری کامل)
س - هرکه در خردیش, ادب نکنند = دربزرگی ,فلاح از او برخاست
چوب تر را ,چنانکه که خواهی پیچ = نشود خشک ,جز به آتش راست
انسان اصولا درمحیط زندگی خود شرطی و وابسته میشود.و هرکس با فرهنگ جامعه خودش زندگی میکند. این محیط زندگی و شرایط آن است که فرزندان ما را به سوی اهداف مورد نظرش سوق میدهد. و رشد و تعالی مثبت و منطقی انسان با تاکید برنیکی و زیبایی (گفتار ,کردار, پندار) ,در این روزگار, تحت تاثیر محیط زندگی و شرایط آن شکل می گیرد., محیط زندگی, یا همان فضاهای هندسی طبیعی (محیط زیست , زیبایی های طبیعت کوه ها وتپه ها, نهرها و جنگلها و انواع جانوران و پرندگان واحیانا شیوه ها و روشهای زندگی آنها و.. و بالاخره انواع میوه ها و مزه تاثیرات آنها) و فضاهای مصنوعی (شهرها , روستاها , ساختمانها , ابزارها و وسایل و امکانات وتجهیزات موردنیاز زندگی و...ساخته و پرداخته ذهنهای خلاق و نوآور , و آداب ورسوم و...و نقش والدین ومربیان) وهمچنین, فضاهای مجازی و نوظهور(آنچه که خواسته یا ناخواسته, مثبت یا منفی , و ..., همگان را درگیر مسائل خاص خود نموده است.و میگویند,روزی همه تصمیم های بزرگ وکوچک به این ماشین واگذار خواهدشد. اگرچه انسان درابتدا پذیرای آن نخواهد بود, ولی همگان به ناچار به قبول آن رضایت خواهند داد.) وبالاخره, تحت تاثیر شرایط و امکانات حاکم برآنها قرار دارد , که مسئولیت و کارو برنامهء والدین ومربیان , و... بمراتب حساستر و مشکلتر خواهدبود. قطعا موفقیت درچنین شرایطی که فضاهای هندسی گوناگون, که انسان را احاطه کرده است , توجه به درس مهم و کلیدی و سازنده و امیدبخش , ریاضی (همان حساب و هندسه کاربردی لازمه این فضاهای هندسی) , که پایه و بنیاد توانایی شناخت صحیح و توانایی درست اندیشیدن و تصمیم گرفتن میباشد. , امکان پذیر خواهد بود.
ش - مکن در این چمنم , سرزنش به خودرویی = چنان که پروشم می دهند, می رویم
(غزلی از غزل سرای بزرگ و نامی ایران , لسان الغیب حافظ شیراز )
(مرا شماتت وسرزنش به خودرویی و خودسری و خودخواهی و فریبکاری و دروغ و... در این چمنزار زندگی نکنید. همه این مهارتها در زمینه بدآموزی ها , حاصل زحمات مربیانی است ,که عهده دار آموزش وپروش , آنهم از ابتدا زندگی من و امثال من بوده اند. من توان انتخاب نداشتم.)
فرزندان این کشور پهناور, یا اندوخته های همه خانواده ها ,بعنوان سرچشمه های زندگی و سرمایه های سازندگی وطن ما محسوب میشوند. و متعلق به همگان میباشند. و همه از نتیجه کار و تلاش آنها برخوردار خواهند بود . نگهداری صحیح آنها اگر چه ابتدا با والدینشان , آنهم باآن همه آمال و آرزوهایشان مطرح میشود, اما مسئولیت اصلی بعهده سازمان ها و مدیران و برنامه ریزان و صاحب نظران و مجریان میباشد , که ممکن است اطلاع چندانی از امکانات و موقعیت این سرمایه ها نداشته باشند. بهر حال هدف این بزرگواران قطعا , برنامه ریزی درجهت پرورش ذهن های صاحب نظران, مهندسان, معماران, تولیدکنندگان, ابزار سازان, وصاحبان تکنیکها وصنعت های گوناگون ومتفاوت ,(پرورش ذهنهای خلاق و مبتکر و نوآور ) و بالاخره تامین نیروی انسانی کارآمد و صبور و پرتلاش, آنهم از دوران اولیه رشد میباشد.
ص - خشت اول چون نهد , معمار کج = تا ثریا میرود , دیوار کج
هوش و آزمون هوش: لازم به یادآوری است که , درآزمون ها اصولا هوش محیطی فرد(یا هوش متبلور) را اندازه گیری میکنند.که چندان با هوش مادرزادی(یا هوش سیال)سروکاری ندارد. شایدبهتر است گفته شود, این نوع آزمون ها تفاوت های محیطی رابه نوعی بررسی واندازه گیری می کنند. ما با روشها و امکاناتی که در اختیار کودک میگذاریم, زمینه رشد ذهنی و مسیر آنرا فراهم می کنیم (چوب تر را چنانکه خواهی پیچ = هرشخصیتی که دوست داری برای فرزندت انتخاب کن ,که او حق انتخاب ندارد. اما آنگاه که بزرگ شد و فهمید تو با او چه کرده ای , به شیوه ای که آموزش دیده است, با تو در میان خواهد گذاشت) مغز انسان برای رشد و همزمان برای بازسازی خود توانایی های خاصی دارد , و این فرصت در سنین اولیه بسیار با ارزشتر و حساس تر و مؤثرتر میباشد.
ط - گفتار نیک , پندار نیک , کردارنیک
در لحظه لحظه حساس آموزشی و پرورشی, تاکید برتعامل و باهم بودن , تشریک مساعی و مشورت و گفتگو, همفکری و همیاری, مددکاری و مسئولیت پذیری بادیگران و در برابر دیگران ,صبرو شکیبایی در مقابله با مشکلات, امیدواری به توانمندی و توفیق درحل مشکلات , ریسک پذیری و تحول گرایی , خوداتکایی و.... تقویت کننده امید به آینده و سازندگی و رشد را کامل میکند. و این امید به آینده , آنگاه کاملتر میشود که, از همان آغاز از هر گونه کج روی و فرصت طلبی و سودجویی و خودخواهی و هر روش و رفتار مخرب و , غیرسازنده, در هر زمان و مکان, باروشی سازنده پیشگیری بعل آید. و قطعا لازم به ذکر است , که مبادا روش پیشگیری خود عامل تخریب و ضایع کننده کلیه برنامه ریزیها و زحمات دست اندرکاران , ومهمتر از همه سبب دوری از اهداف عالیه و اساسی و سرنوشت ساز, و موجب ناامیدی و درماندگی و... در جامعه بشود .
ع - تاکید و سفارش
سفارش کلی و بنیادی فرهنگ ایرانی-اسلامی, دراین چمنزار زندگی , به والدین و مربیان , از زبان شاعری زیباکلام و شیرین بیان
( اهلی شیرازی ):
با چهره افروخته گل را مشکن
افروخته رخ مرو تو دیگر به چمن
گل را تودگر خجل مکن ای مه من
مشکن به چمن ای مه من قدر سمن
توجه : این شعرزیبا را , میتوانید هم بصورت خطی و افقی , و هم به صورت عمودی (مثل مربع های وفقی ) بخوانید . و نقش ریاضی و موسیقی را , درکلام و بیان و معنی , و همچنین در ذهن توانای شاعر جستجو نمایید.
ف - یک نتیجه گیری ساده و کلی:
میدانیم هدف از تدریس ریاضی در دوره عمومی بویژه ابتدایی (بیش از 15 درصد جمعیت نیازمند و وابسته کشور), فراهم کردن فرصتهای لازم , در جهت : توانایی درست اندیشیدن , تعقل و تفکر , و خردورزی و آینده نگری و.... فراگیران است .
و میدانیم: ریاضی (درس شیرین حساب و هندسه ) یا ابزار توانایی درست دیدن ودرست شنیدن و درست اندیشیدن انسان, از کلام و رفتار و کردار او نبز استخراج میشود. و لذا پیشنهاد می شود.که:
ریاضی یا توانایی شناخت دقیق موقعیت یا مشکل , ویا توانایی تفکر و درک صحیح صورت مساله, و توانایی درست اندیشی وجمع آوری اطلاعات و انتخاب صحیح راه و روش حل مشکل = برابر است با =
تجربه های هدفمند و تکرار در تکرار, ضمن بازیهای هدفمند+
تلاش در درک صحیح واقعه ها و بتدریج واقعیت ها +
درک نظم و قانونمندی و رعایت صبورانه مشکلات +
پرسشگریها و جستجوها و پیگیریها و..., و پرهیز از هر نوع کج روی ها +
دقت در همه زمینه ها , بویژه در زمینه انتخاب ها و تصمیم گیری ها +
لذت حاصل از موفقیت ها و شادی های حاصل از احساس توانمندی ها , و برنامه ریزیها با امید وآینده نگریها +
( همراهی علم و عشق و عمل )
ک - توصیه (م سالک ) به همگان ,
پدران , مادران و مربیان گرانقدر , وهمه علاقمندان و صبوران و برنامه سازان و امیدواران :
- زندگی دوختن شادی هاست ,
- و به تن کردن پیراهن گلدار امید ,
- ذهن ما باغچه ای ست ,
- گل در آن باید کاشت ,
- ور نکاری , گل سرخ ,
- علف هرز , در آن می روید .
- گل بکاریم , بیا
- تا مجال علف هرز , فراهم نشود .
....
- زندگانی هنر , روزنه , در تاریکی ست .